خاطره ای از ناصر حجازی
 
استقلال
اخبار درمورد استقلال
سه شنبه 18 تير 1392برچسب:, :: 12:28 ::  نويسنده : میلاد

 

سال 77  استقلال با ناصرخان حجازی به فینال جام باشگاه های آسیا رسیده بود و قرار بود بازی فینال را در روز عاشورا برگزار کند.آن سال در روز تاسوعا در کنار خیابان محله خودمان مثل عادت همه سالها با دوستانم ایستاده بودیم و دسته های سینه زنی که از خیابان ما رد می شدند را تماشا میکردیم. در این بین پسرعمویم  آمد پیشم و گفت: دوست داری یک جایی ببرمت تا ناصر حجازی و چند استقلالی دیگر رو ببینی؟ من هم با تعجب گفتم مگه فردا استقلال بازی نداره که ناصرخان میخواهد بیاد بین مردم عادی تا من وتو بتوانیم او را ببینیم؟ پسرعمویم گفت تو چکار به این کارها داری؟ اگر می آیی زود باش برو آماده شو که باید زود بریم. من هم سریع رفتم خانه و آماده شدم و رفتیم آنجایی که پسرعمویم قولش را داده بود.

در یکی از خیابان های زیر پل چوبی واقع در پیچ شمیران خانه ای بود که بالای سردرش پرچم یا اباعبدالله زده شده بود. وارد شدیم و رفتیم یک گوشه ای نشستیم. به پسرعمویم گفتم پس ناصرخان کجاست؟ او هم گفت صبر کن چقدر عجله داری؟ به پسرعمویم گفتم اگر قرار بود مرا بیاری عزاداری امام حسین که محله خودمان آخر اینجور مراسم ها و سوگواری ها بود؟ در این بین دیدم صادق ورمزیار با یک سینی چای آمد جلو با پسرعمویم سلام و احوال پرسی انجام داد و چای تعارفمان کرد. پسرعمویم به ورمزیار گفت: آقا صادق، ناصر حجازی نیامده؟؟ ورمزیار هم گفت: چرا اتاق بغلی هست و کنار اصغر داداش نشسته (اصغر حاجیلو) . بعد پسرعمویم رو به من کرد و بدون اینکه حرفی بزنه با چشم هایش به من فهماند که دیدی راست میگفتم. خلاصه تا آخر مجلس عزاداری نتونستم از نزدیک ببینمش. وقتی نوحه خوانی و عزاداری تمام شد و ناهار نذری که صادق ورمزیار و مجید نامجومطلق و یکی دو نفر بین مردم پخش کردند، را خوردیم و زود رفتیم بیرون خانه و دم در ورودی آن ایستادیم. بعد از 20دقیقه اصغر حاجیلو رو دیدم که آمده بود دم در و با چند نفر دیگه در مورد بازی فردا صحبت میکرد. رفتم جلو تا ببینم چه حرف هایی زده میشه!! که یک دفعه ناصرخان با آن همه خوش تیپی همیشگی اش که یک پیراهن زیبای مشکی تن کرده بود آمد پیش عمو اصغر. بحث فوتبال داغ شده بود و ناصرخان هم اصلا توجه نمی کرد که کی چی میگه و در مورد فوتبال چه حرف هایی رد و بدل میشه. یک نفر اصرار میکرد که عمو اصغر ترکیب بازی فردا رو اعلام کنه، اما حاجیلو زیر بار نمی رفت و میگفت فردا معلوم میشه. خلاصه آخر سر با اصرار مردم فقط گفت: فردا یحیوی به جای برومند بازی میکنه!! من که غرق صحبت های این چند نفر با اصغر داداش بودم، تا این حرف رو شنیدم، بدون اختیار و بدون اینکه توجهی داشته باشم که ناصرخان و عمو اصغر آنجا ایستاده اند گفتم: یعنی چی؟ حالا برومند 2تا گل بد در بازی با دالیان خورده که خورده؟! تا آمدم باقی حرفم رو بزنم، دیدم یک نفر دست هایش را گذاشت جلوی دهانم و گفت: آقا پسر تو که اینقدر به تیمت تعصب داری، به مربیش هم اطمینان داری؟؟ آیا مربی هست که دوست داشته باشه، تیمش در چنین بازی مهمی ببازه؟! پس به مربی تیم اعتقاد داشته باش. خیلی خجالت کشیده بودم. می دونید کی بود جلوی دهانم رو گرفته بود؟؟ آره ناصرخان بود که من رو به سکوت دعوت کرد و گفت بهش باید اطمینان داشته باشم.

ناصرخان هیچ وقت آن لحظه ای که دستت را بر روی دهانم گذاشتی را فراموش نمیکنم. آره اسطوره خوش تیپ، من تا امروز که هنوز تن خسته ات را به خاک سپردن، هنوز که هنوزه بهت ایمان و اعتقاد کامل دارم. راستی ناصرخان، خانه جدیدت مبارک باشه.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید نظر یادتون نره ممنون
آخرین مطالب

پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان استقلال و آدرس ss91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 136
بازدید کل : 55428
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1



دریافت کد خداحافظی

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی
مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران

کد موس استقلال:تک کد